ابندرستویه ابومحمد عبدالله بن جعفر فارسی فسویاِبْن دُرُسْتویه، ابومحمد عبدالله بن جعفر بن درستویه بن مرزبان فارسی فَسَوی (۲۵۸-۲۴ صفر ۳۴۷ق/۸۷۲-۱۷ مه ۹۵۸)، محدث ، ادیب، لغوی ، نحوی میباشد. فهرست مندرجات۲ - فعالیت های علمی ۲.۱ - ملازمت یعقوب فَسَوی ۲.۲ - مصاحبت مُبرَّد و ثَعلَب ۲.۳ - استادی مراکز علمی ۳ - جایگاه حدیثی ۴ - فعالیت ادبی بهشیوه حدیثی ۵ - جایگاه نحوی ۶ - جایگاه لغوی ۷ - عرصه علوم قرآنی ۸ - راویان حدیث ۹ - شاخص ترین شاگرد ۱۰ - سال وفات ۱۱ - آثار چاپی ۱۲ - آثار خطی ۱۳ - آثار منسوب ۱۴ - فهرستمنابع ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - نسب شناسیاو در فَسا که در آن روزگار شهری به بزرگی شیراز و خوش آب و هوا تر از آن بود، به دنیا آمد [۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۲]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۸۹۱.
و به همین جهت به فارسی و فَسَوی شهرت یافت.نام نیایش «درستویه» از دو کلمه فارسی «دُرُست» و پسوند «اویه» تشکیل شده است. پدرش جعفر از محدثان بزرگ و مشهور زمان خود بود [۳]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۴]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴.
و از «علی بن مدینی» و محدثان هم طبقه او روایت حدیث میکرد. [۵]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۶]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۲ - فعالیت های علمیابن درستویه از کودکی در سفرهای پدر به شیوه معمول محدثان، برای جمع آوری حدیث ، با وی همراه گردید [۷]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۸]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و تقریباً ۱۲ ساله بود [۹]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۸-۱۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
که با پدرش وارد بغداد شد و با محدث بزرگ آنجا، «عباس دُوری» (د ۲۷۱ق) ملاقات کرد و با راهنمایی پدر به استماع و روایت حدیث از او و محدثان هم طبقه اش پرداخت و با علمای نحو و لغت و ادب چون ابن قتیبه دینوری (۲۱۳-۲۷۶ق/۸۲۸-۸۸۹م) و مُبرَّد (۲۱۰-۲۸۵ق/۸۲۵-۸۹۸م) و ثَعلَب (۲۰۰-۲۹۱ق/۸۱۶-۹۰۴م) دیدار کرد.هر چند که ابن درستویه رسماً نزد ابن قتیبه آموزش ندید، [۱۱]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
[۱۲]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
اما همان مصاحبت کوتاه با وی که در اوج شهرت و در سنین کمال (حدود ۶۰ سالگی) بود، در عظمت توجه او به لغت و ادب بسیار مؤثر افتاد، و این تأثیر بعدها در شکل محتوای آثار وی آشکار گردید.۲.۱ - ملازمت یعقوب فَسَویابن درستویه از این سفر به زادگاهش بازگشت [۱۳]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
و ملازمت و مصاحبت «ابویوسف یعقوب بن سفیان فَسَوی» را که از مورخان و محدثان بزرگ و مردی دنیا دیده و پارسا و به روایتی شیعی مسلک بود، [۱۴]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۸۹۲.
[۱۵]
سمعانی عبدالکریم، الانساب، ج۱۰، ص۲۲۳، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
برگزید [۱۶]
ذهبی محمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۰۰، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۷]
ابن حجر احمد، لسان المیزان، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
و کتاب تاریخ و مشیخه او را از وی روایت کرد [۱۹]
عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، ج۲، ص۳۷۵، قاهره، ۱۳۵۰ق.
.وی نسخه ای از «تاریخ یعقوب فسوی» را به صورت مجموعه ای نفیس و صحیح تهیه کرد که قرن ها در دسترس دانشمندان بود. [۲۰]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۲۱]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
این کتاب تحت عنوان « المعرفة و التاریخ الفَسَوی بروایة ابن درستویه » به کوشش «اکرم ضیاء العمری» در ۳ جلد (بغداد، ۱۹۷۴-۱۹۷۵م) به چاپ رسیده است.۲.۲ - مصاحبت مُبرَّد و ثَعلَبپس از درگذشت نخستین مربی و استادش، یعقوب فسوی (۲۷۷ق/۸۹۰م) بار دیگر راهی بغداد شد. [۲۲]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
در آن هنگام ابن قتیبه از دنیا رفته بود، و ابن درستویه، شاگردی و مصاحبت مُبرَّد را که حدود ۷۰ سال داشت، اختیار کرد [۲۳]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
و الکتاب سیبویه را تماماً نزد او خواند و از او روایت کرد و در فهم و تحلیل مضامین کتاب سیبویه و حفظ و نقل آرای وی استاد گردید. [۲۴]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
«شرح کتاب سیبویه، مناظره سیبویه للمُبرَّد و شرح المقتَضَب»، دستاورد همین سال هاست. شرح وی بر کتاب «المقتَضَب» مُبرَّد حکایت از روایت این کتاب از مُبرَّد توسط ابن درستویه دارد. وی حوزه درس ثعلب را نیز در آخرین دهه عمر او (تقریباً ۸۰ سالگی) درک کرد و نحو و لغت را طبق مبانی و اصول مکتب کوفیان از او آموخت و کتاب «الفصیح» را در لغت، از او فرا گرفت و روایت کرد [۲۵]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۸۱.
و بعدها به شرح آن پرداخت.۲.۳ - استادی مراکز علمیبا درگذشت مُبرَّد ، پیشوای مکتب بصره و ثعلب ، پیشوای مکتب کوفه، ابن درستویه در چهارمین دهه زندگانی، به عنوان دانشمندی صاحب نظر و نکته سنج [۲۶]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و دقیق و اهل بحث، با معلوماتی وسیع و بیانی خوش [۲۷]
ابوحیان توحیدی علی، الامتاع و المؤانسة، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، ۱۹۳۹م.
جای خود را در مراکز علمی بغداد گشود و چه بسا همین موفقیت ها ابن درستویه را تا پایان عمر در بغداد ماندگار کرد. [۲۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
۳ - جایگاه حدیثینخستین دوره زندگانی ابن درستویه که بیشتر در سماع و نقل حدیث گذشت، [۲۹]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
البته بی حاصل نماند و او توانست احادیث بسیاری را با اسناد عالی روایت کند. [۳۰]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
بیهقی در السُنَن الکُبری [۳۱]
بیهقی احمد، السنن الکبری، ج۵، ص۳۵۵، به کوشش یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة.
و خطیب بغدادی در شَرَف اصحاب الحدیث [۳۲]
خطیب بغدادی احمد، شرف اصحاب الحدیث، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
[۳۳]
خطیب بغدادی احمد، شرف اصحاب الحدیث، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
[۳۴]
خطیب بغدادی احمد، شرف اصحاب الحدیث، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
از او حدیث نقل کرده است [۳۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۳۵، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
و بیشتر علمای رجال وثاقت او را در روایت حدیث پذیرفته اند [۳۷]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ص۲۳۳.
و دو حکایتی را که در تضعیف او آمده، مردود شناخته اند. [۳۸]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۳۹]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
[۴۰]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
چیره دستی و ذوق و فهم او را در روایت حدیث [۴۱]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۴۲]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
از کتابی که در غریب الحدیث تألیف کرده و همچنین از استشهادات فراوان و دقیق او به احادیث نبوی که فقط در کتاب «تصحیح الفصیح» بالغ بر ۸۷ مورد است، [۴۳]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۲۰۶، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
می توان دریافت.۴ - فعالیت ادبی بهشیوه حدیثیابن درستویه در فصل دوم زندگانی علمی خویش، هنگامی که به فراگیری ادبیات عرب روی آورد، تجربههایی را که در کار حدیث فراهم آورده بود، در نحو و لغت نیز به کار بست [۴۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۳۵، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
و با تکیه بر آنها در ترویج مکتب نحوی و لغوی بصریان همت گماشت. [۴۶]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
وی در موارد تعارض دو مکتب بصری و کوفی آراء بصریان را مقدم میداشت چنانکه ردّی بر کتاب «اختلاف النحوییّن» ثعلب کوفی نوشت و کتاب جرمی را که مشتمل بر نقطه نظرهای ادبی و لغوی بصریان بود شرح و تفسیر کرد. در مقام تعارض نظرات سیبویه با اقوال دیگر بصریان نیز همواره بر آراء سیبویه پا میفشرد و حتی به تألیف کتاب «النصرة لسیبویه علی جماعة النحوییّن» دست زد. در عین حال - چنانکه از بررسی کتاب تصحیح الفصیح وی [۴۷]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
برمی آید - ابن درستویه به شیوه محققان، آراء بصریان و کوفیان را در کنار هم میآورد و جانب حرمت و بی طرفی را فرو نمینهد و در بسیاری جای ها از نام استادش ثعلب کوفی بدون تجلیل نمیگذرد.با این همه اصرار وی بر انتساب به مکتب بصره، ابن ندیم [۴۸]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
را بر آن داشته است که وی را در این کار سخت متعصب بداند و این نظر از طریق او به دیگران نیز سرایت کرده است. [۴۹]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۵۰]
فیروزآبادی محمد، البلغة، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
[۵۱]
داوودی محمد، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۳۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۵ - جایگاه نحویدر علم نحو سخت تحت تأثیر مُبرَّد بود. چنانکه در «تصحیح الفصیح» بسیار از او نقل کرده است. [۵۲]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۲۴، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
پس از درگذشت مُبرَّد به تدریس کتاب سیبویه به روایت وی پرداخت. [۵۳]
زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، ج۱، ص۱۸۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
پسرش، ابوجعفر احمد و شاگرد ممتازش، ابوعلی قالی از جمله کسانی بودند که یک دوره کامل کتاب سیبویه را نزد او خواندند. [۵۴]
زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
با این همه خود او را هم آراء ویژه ای در مباحث نحوی بود که ابوحیان اندلسی (د ۷۴۵ق) در تذکرة النُّحاة (فهرست آن) آورده است.جبوری نیز [۵۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۲۵-۱۳۲، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
آراء خاص وی را در نحو گرد آورده است. ظاهراً همین عنایت برخی از گذشتگان به آثار نحوی وی باعث شده که بیشتر او را نحوی بخوانند [۵۶]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و جانب علم لغت را که وی در آن بیشتر تبحر داشت، فرو نهند. [۵۷]
ابوحیان توحیدی علی، الامتاع و المؤانسة، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، ۱۹۳۹م.
۶ - جایگاه لغویدر علم لغت، کتاب العین را که اندک اندک حتی در انتسابش به خلیل هم تردید میشد [۵۸]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۱، ص۳۴۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۵۹]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷.
و بر اثر کوشش مخالفان میرفت تا مجهول القدر بماند، بار دیگر در حوزه های علم و ادب مطرح ساخت و کتاب «الانتصار لکتاب العین و انه للخلیل» را در دفاع از آن نوشت و آراء «مفضّل ضبّی» را که با تألیف کتاب «الرد علی الخلیل» در مقام انکار العین و نقض مندرجات آن برآمده بود، رد کرد.« الفصیح » ثعلب کوفی را نیز که کتابی کم حجم و پرفایده بود [۶۰]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۲۷۲.
و سرنوشتی مشابه العین داشت، [۶۱]
یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۵، ص۱۴۴.
[۶۲]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۸۱.
[۶۳]
سیوطی، المزهر، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش محمد احمد جاد المولی بک و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م.
به میدان نقد و بررسی کشانید و شرح عالمانه ای [۶۴]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
بر آن افزود و راه را برای شروح متعددی که بعدها بر آن نوشته شد، هموار گردانید [۶۵]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۲۷۲.
و در جای جای آن (بیش از ۱۰۰ مورد) به آراء خلیل استناد کرد. [۶۶]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۴۲، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
در فن عروض نیز در پاسخ یکی از دانشمندان کوفه که در رد عروض خلیل کتاب نوشته و آن را بی اساس خوانده بود، کتابی جامع، در ۷ جلد. [۶۷]
ابن خیر محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
به نام «جوامع العروض» تألیف کرد.۷ - عرصه علوم قرآنیابن درستویه در رشته های مختلف علوم قرآنی نیز صاحب تألیف بود. مهم ترین اثر او در این باب کتاب «التوسّط» است که در آن به مقایسه کتاب «معانی القرآن» تألیف اخفش ، از مکتب بصره و نیز کتابی به همین نام اثر ثعلب از مکتب کوفه [۶۸]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۳۷.
پرداخت. همچنین به تألیف دو کتاب جداگانه به نام های «المعانی فی القرآن» و «تفسیر السّبع الطوال» همت گماشت که ناتمام ماندند.وی به خصوص، در علم قرائات که عمدتاً با نحو و لغت سروکار دارد، صاحب نظر بود و کتاب «الاحتجاج للقُرّاء» را در این زمینه تألیف کرد. [۶۹]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۳۸.
»ابن مقسّم بغدادی» (محمد بن حسن بن یعقوب، د ۳۵۴ق) یکی از نحویان و مُقریان معاصر ابن درستویه، قرائت ویژه ای برای قرآن مجید پیشنهاد کرد که به «اختیار ابن مقسم» شهرت یافت. ابن درستویه با نوشتن ردیه ای کتاب او را به باد انتقاد گرفت و سرانجام او را به توبه در محضر فقیهان و قاریان بغداد واداشت. از اینجا میتوان دریافت که ابن درستویه تا چه حد به حفظ قرائات مشهور پای بند بوده است. [۷۰]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۹۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۸ - راویان حدیثگذشته از محدثان بزرگی چون دار قطنی ، [۷۱]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
ابن شاهین، ابن مَنده، [۷۲]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
ابن المظفَّر و ابوعلی بن شاذان [۷۳]
ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، ج۶، ص۳۸۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
که از ابن درستویه حدیث روایت کردهاند و ابن رزْقَوَیه که احادیث بسیاری از «عباس دوری» را به روایت او در امالی خود آورده، [۷۴]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
دانشمندان بزرگی نیز از وی نحو و لغت و ادب آموخته اند، از جمله:مرزبانی (د ۳۸۴ق) که در «الموشَّح» در مواضع متعدد از او روایت کرده است (فهرست الموشح)، ابواسحاق طبری ، بغدادی، فقیه مالکی (ابراهیم بن احمد/د ۳۵۵ق) که «انتصار لکتاب العین» را به خط خود و به روایت ابن درستویه نوشته است، [۷۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۳۳، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
[۷۶]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۱، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
[۷۷]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۲، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
ابوطاهر مقری (عبدالله ابن محمد)، از قاریان معروف معاصر وی که گفتهاند پس از ابن مجاهد ، شیخ القراءِ بغداد (د ۳۲۴ق) کسی چون او در علم قرائات نیامده است و کرمانی، ابوعبدالله محمد بن عبدالله. [۷۸]
زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
۹ - شاخص ترین شاگردشاخص ترین شاگرد او ابوعلی قالی ، اسماعیل بن قاسم بغدادی (د ۳۵۶ق) است که در امالی خود مکرراً در استشهادات شعری از او نقل میکند (فهرست امالی). وی با تکیه بر مایه علمی و ادبی که از ابن درستویه و دیگر علمای مشرق کسب کرده بود، به اندلس رفت و شمار قابل توجهی از کتب مشرقیان را در نحو و لغت و ادب به آن دیار برد و خود به تدریس و ترویج آنها همت گماشت که از آن میان میتوان ۳ کتاب «المکتفی، شرح الفصیح و العروض» را که همه از تألیفات ابن درستویه است، نام برد. [۷۹]
ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۸۰]
ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۸۱]
ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
۱۰ - سال وفاتدرباره سال وفات ابن درستویه در گزارش ابن ندیم [۸۲]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
اختلاف فاحشی وجود دارد. وی درگذشت او را در «سیصد و سی و چند» می داند، ولی در این مورد گویا شرح حال ابن درستویه با نحوی معاصرش، ابن نحّاس (ابوجعفر احمد بن محمد، د ۳۳۷ق) که ظاهراً تألیفاتی همنام تألیفات ابن درستویه داشته و مدتی ساکن بغداد بوده، [۸۳]
یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۳، ص۲۲۴-۲۲۵.
[۸۴]
یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۳، ص۲۲۸.
در هم آمیخته است.۱۱ - آثار چاپی۱. تصحیح الفصیح [۸۵]
ابن شجری هبة الله، الامالی، ج۲، ص۱۲۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۹ق.
یا شرح الفصیح [۸۶]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
[۸۷]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۵.
[۸۸]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
[۸۹]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۲، ص۳۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
یا شرح فصیح ثعلب [۹۰]
فیروزآبادی محمد، البلغة، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
؛که شرحی است بر کتاب الفصیح (فصیح الکلام) ثعلب کوفی. جلد اول این کتاب، به کوشش عبدالله جبوری (بغداد، ۱۹۷۵م) به چاپ رسیده است. از آنجا که ابن درستویه نام بسیاری از آثار خود را در تصحیح الفصیح آورده [۹۱]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
ناچار باید این کتاب را در اواخر عمر نوشته باشد.فهرست کتاب هایی که در تصحیح ذکر شده، اینهاست: الارشاد، الحی و المیّت، اِبطال الاضداد، اِبطال القلب، ابطال تعاقب الحروف، اتفاق الالفاظ و المعانی، افتراق معنی فَعَل و اَفْعَل، الترکیب، عِلَل الاشتقاق و حججه، کتاب الکتّاب و الهدایة فی النحو. [۹۲]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۴۷-۷۴، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
[۹۳]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۱۹۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۲. شرح مایُکتَب بالیاء من الاَسماءِ المقصورة و الافعال؛ این رساله که به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده، برای نخستین بار به کوشش «عبدالحسین فَتْلی» در «مجلة کلیة الآداب» (بغداد، ۱۹۷۳م) و بار دیگر به کوشش «محمد بدوی مختون» در «مجلة معهد المخطوطات» [۹۴]
محمد بدوی مختون، مجلة معهد المخطوطات، شم ۲۳، ۱۹۷۷م.
به چاپ رسیده است.۳. کتاب الکتّاب ؛ این کتاب اخیراً با همین نام به کوشش ابراهیم سامرایی و عبدالحسین فتلی در کویت (۱۹۷۷م) به چاپ رسیده و پیش از آن نیز دو بار در بیروت (۱۹۲۱ و ۱۹۲۷م) به کوشش لویس شیخو چاپ شده است. ابن ندیم [۹۵]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
نام این کتاب را «ادب الکتّاب المتمم» ذکر کرده است.زمخشری در الکشّاف [۹۶]
زمخشری محمود، الکشاف، ج۱، ص۷۴، بولاق، ۱۳۱۸-۱۳۱۹ق.
این کتاب را «کتاب الکتاب المتمم فی الخط و الهجاء» خوانده و از آن نقل کرده است. برخی آن را «الالفاظ للکتاب، الکتاب المتمم فی الخط و الهجاء، کتاب الکتاب المتمم» [۹۷]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۵۱-۱۴۵۲.
نیز نامیده اند.این کتاب مشتمل بر ۱۲ باب است و دانستنی های نظری و عملی مورد نیاز کاتبان در آن گردآوری شده است. ابن درستویه خود در مقدمه آن میگوید: این کتاب در میان خاص و عام رایج خواهد شد و نویسندگان، کتاب ها و رساله های علمی و ادبی خود را بر پایه آن خواهند نوشت و هیچکس از اهل ادب، از مضامین آن بی نیاز نخواهد بود. [۹۸]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۷۴-۷۷، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۱۲ - آثار خطی۱. الارشاد؛ نسخه ای از یک کتاب نحو به نام الارشاد در علم نحو ضمن مجموعه ای به شماره ۱۱۱۹ در کتابخانه وزیری یزد موجود است که احتمالاً تألیف ابن درستویه است. [۹۹]
کتابخانه وزیری یزد، فهرست نسخ خطی، ج۳، ص۸۶۴.
[۱۰۰]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۰، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۲. الحی و المیت یا الحیاة و الموت؛ [۱۰۱]
ابوحیان اندلسی محمد، تذکرة النحاة، ج۱، ص۶۲۷، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
دو نسخه از این اثر در کتابخانه های رباط و استانبول موجود است. ۳. خبر قُس بن ساعدة و تفسیره؛ [۱۰۲]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
[۱۰۳]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
سخاوی [۱۰۴]
سخاوی محمد، الاعلان بالتوبیخ، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش ف روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
این کتاب را نام برده و ابن کثیر [۱۰۵]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۳۱.
[۱۰۶]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۳۶.
از آن نقل کرده است. در کتابخانه چستربیتی ضمن مجموعه ای به شماره ۵۴۹۸ کتابی ذیل عنوان «حدیث قس بن ساعدة» موجود است که احتمال دارد همین اثر ابن درستویه باشد.۱۳ - آثار منسوبعلاوه بر ۸ اثر که ابن درستویه خود در کتاب تصحیح الفصیح از آنها نام برده است، کتاب ها و رساله های زیر را نیز به او نسبت داده اند: ۱. الاِحتجاج للقراء. [۱۰۷]
ابن ندیم، ج۱، ص۳۸، کتاب الفهرست.
[۱۰۸]
ابن ندیم، ج۱، ص۶۹، کتاب الفهرست.
قفطی [۱۰۹]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
این کتاب را «الاحتجاج للفراء» نامیده است که نمیتواند درست باشد (الرد علی الفراء...)؛۲. اخبار النحویین [۱۱۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
یا اَخْبار النُحاة [۱۱۱]
طاش کوپری زاده احمد، مفتاح السعادة، ج۱، ص۱۳۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸-۱۳۲۹ق.
یا طبقات النحاة. [۱۱۲]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۱۰۷-۱۱۰۸.
ریاضی زاده [۱۱۳]
ریاضی زاده عبداللطیف، اسماء الکتب، ج۱، ص۲۴، به کوشش محمد تونجی، دمشق، ۱۴۰۳ق.
کتاب «اخبار النُّجّاب» را بر آثار ابن درستویه افزوده است که ظاهراً باید تصحیفی از نام اخبار النحاة بوده باشد؛۳. الازمنة، ناتمام. [۱۱۴]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۴. اسرار النّحو، ناتمام [۱۱۵]
فیروزآبادی محمد، البلغة، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۵. الانتصار لکتاب العین و اَنَّه للخلیل؛ [۱۱۶]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۱۷]
فیروزآبادی محمد، البلغة، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۶. تفسیر السبع الطوال، ناتمام. [۱۱۸]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
[۱۱۹]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۲۰]
داوودی محمد، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۳۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۷. تفسیر قصیدة شبیل بن عزرة. [۱۲۱]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
[۱۲۲]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۴، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۸. تفسیر الشی ء، ناتمام. [۱۲۳]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۹. تفسیر کتاب الجَرمی [۱۲۴]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۱۲۵]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴.
یا شرح کتاب الجَرمی. [۱۲۶]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
[۱۲۷]
ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
زبیدی [۱۲۸]
زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
این کتاب را «جامع اصول عربیت» دانسته و قفطی [۱۲۹]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
آن را در نوع خود بی نظیر خوانده است.۱۰. تفسیر المفضّلیّات یا شرح المفضّلیّات، ناتمام. [۱۳۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
[۱۳۱]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۳۲]
فیروزآبادی محمد، البلغة، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۱۱. التوسط بین الاخفش و ثعلب فی معانی القرآن (تفسیر القرآن) و اختیار ابی محمد فی ذلک. [۱۳۳]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۳۷.
[۱۳۴]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
[۱۳۵]
داوودی محمد، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۳۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۳۶]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۵.
۱۲. جوامع العروض [۱۳۷]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
یا العروض. [۱۳۸]
ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
این کتاب همان «الرد علی بُزُرج العروضی» است. [۱۳۹]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۶، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۱۳. الرد علی ابن خالویه فی الکُل و البعض. [۱۴۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۱۴. الرد علی ابن مقسم فی اختیاره؛ ۱۵. الرد علی ابی زَید البلخی فی النحو؛ ۱۶. الرد علی ثعلب فی اختلاف النحویین که در رد کتاب اختلاف النحویین ثعلب کوفی نوشته شده است؛ ۱۷. الرد علی القراء فی المعانی [۱۴۱]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
که رد بر معانی القرآن فراء است؛ [۱۴۲]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۶۰، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۱۸. الرد علی المفضل بن سلمة [۱۴۳]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
یا الرد علی المفضّل (الضّبی) فی الرد علی خلیل. [۱۴۴]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۵.
[۱۴۵]
صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۱۰۴، به کوشش د کراوولسکی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۱۴۶]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۲، ص۳۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
کتاب «مفضل ضبی الرد علی الخلیل و اصلاح ما فی کتاب العین من الغلط و المحال و التصحیف» نام دارد، [۱۴۷]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۸۰.
ولی ابن شاکر [۱۴۸]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
با حذف «فی» از میان نام کتاب، دو کتاب به نام های «الرد علی المفضل» و «الرد علی الخلیل» به ابن درستویه نسبت داده که تناقضی آشکار است. با این همه بعضی فهرست نویسان از او پیروی کرده اند. [۱۴۹]
طاش کوپری زاده احمد، مفتاح السعادة، ج۱، ص۱۳۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸-۱۳۲۹ق.
[۱۵۰]
بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۴۴۶.
ابن ندیم [۱۵۱]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
«الرد علی من نقل کتاب العین عن الخلیل و نقض کتاب العین» [۱۵۲]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
را نیز به ابن درستویه نسبت داده است که ظاهراً این دو عنوان باید بر روی هم نام دیگر همین کتاب «الرد علی من نَقَض کتاب العین عن الخلیل» بوده باشد. [۱۵۳]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۷۲-۷۳، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۱۹. الرد علی من قال بالزوائد و قال یکون فی الکلام حرف زائد. [۱۵۴]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۲۰. رسالة الی نجیح الطولونی فی تفضیل العربیة. [۱۵۵]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۲۱. شرح کتاب سیبویه. [۱۵۶]
ابوحیان توحیدی علی، الامتاع و المؤانسة، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، ۱۹۳۹م.
۲۲. شرح المقتضب که شرحی است ناتمام بر کتاب مشهور مبرد . ۲۳. شرح الکلام و بناه [۱۵۷]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
یا شرح الکلام و نکته. [۱۵۸]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۲۴. غریب الحدیث. [۱۵۹]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
۲۵. الکلام علی ابن قتیبة فی تصحیف العلماء. [۱۶۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
[۱۶۱]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۵۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۲۶. المذکر و المؤنث. [۱۶۲]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
۲۷. معانی الشعر؛ ۲۸. المعانی فی القرآن. [۱۶۳]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
[۱۶۴]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۵۳۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۶۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۶۹، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
ابن شاکر [۱۶۶]
ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، ج۱۱، ص۷۰، نسخه خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹.
نام این اثر را تفسیر القرآن ذکر کرده است.۲۹. المقصور و الممدود. [۱۶۷]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
۳۰. المکتفی در علم نحو. [۱۶۸]
ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
۳۱. مناظرة سیبویه للمبرد [۱۶۹]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
که میتواند تقریرات درس استادش مبرد بوده باشد؛۳۲. النصرة لسیبویه علی جماعة النحویین؛ [۱۷۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
که به گفته قفطی [۱۷۱]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
ناتمام مانده است.در بعضی نسخه های الفهرست [۱۷۲]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
نام کتاب به صورت النصرة لِسُوَیْد... تصحیف شده و از آنجا به منابع دیگر نیز [۱۷۳]
بغدادی اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۳۴۳.
[۱۷۴]
بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین، ج۱، ص۴۴۶.
سرایت کرده است.۳۳. نقض کتاب ابن الراوندی علی النحویین. [۱۷۵]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۹.
۳۴. الهجاء؛ [۱۷۶]
ابن ندیم، کتاب الفهرست.
که خطیب بغدادی [۱۷۷]
خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
آن را از بهترین کتاب های ابن درستویه دانسته و زبیدی [۱۷۸]
زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م.
از نظر موضوع و محتوا آن را ستوده است. [۱۷۹]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۱۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
حاجی خلیفه [۱۸۰]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۷۲.
نام این کتاب را به صورت «الهیجاء» تصحیف کرده است.در الفهرست ابن ندیم [۱۸۱]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۸.
شرح الجَرمی به اشتباه عنوان توضیحی «الهدایة» قلمداد شده است. برخی از محققان معاصر کتاب الهدایة را که ضمن مجموعه کتاب های درسی جامع المقدمات مکرراً چاپ شده است، همین اثر ابن درستویه پنداشته اند، [۱۸۲]
مشار خان بابا، فهرست چاپی عربی، ج۱، ص۲۴۶.
[۱۸۳]
مشار خان بابا، فهرست چاپی عربی، ج۱، ص۱۰۰۲.
[۱۸۴]
مشار خان بابا، فهرست چاپی عربی، ج۱، ص۱۰۰۳.
در حالی که ابواب و فصول آن مطابق «الکافیة» مرتب شده که مؤلف آن (ابن حاجب، د ۶۴۶ق/۱۲۴۸م) حدود ۳۰۰ سال بعد از ابن درستویه میزیسته است. [۱۸۵]
جبوری عبدالله، ابن درستویه، ج۱، ص۷۳-۷۴، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۱۴ - فهرستمنابع(۱) ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م. (۲) ابن جوزی عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. (۳) ابن حجر احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق. (۴) ابن خلکان، وفیات الاعیان. (۵) ابن خیر محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م. (۶) ابن شاکر کتبی محمد، عیون التواریخ، نسخة خطی احمد ثالث، استانبول، شم ۲۲۲۹. (۷) ابن شجری هبة الله، الامالی، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۹ق. (۸) ابن کثیر، البدایة و النهایة. (۹) ابن ماکولا علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان ابن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۱۰) ابن ندیم، کتاب الفهرست. (۱۱) ابوحیان توحیدی علی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، ۱۹۳۹م. (۱۲) ابوحیان اندلسی محمد، تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۱۳) بغدادی اسماعیل، ایضاح المکنون. (۱۴) بغدادی اسماعیل، هدیة العارفین. (۱۶) بیهقی احمد، السنن الکبری، به کوشش یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة. (۱۶) جبوری عبدالله، ابن درستویه، بغداد، ۱۹۷۳-۱۹۷۴م. (۱۷) حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۱۸) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۱۹) خطیب بغدادی احمد، شرف اصحاب الحدیث، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م. (۲۰) داوودی محمد، طبقات المفسرین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۲۱) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۲۲) ذهبی محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۲۳) ذهبی محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م. (۲۴) ریاضی زاده عبداللطیف، اسماء الکتب، به کوشش محمد تونجی، دمشق، ۱۴۰۳ق. (۲۵) زبیدی محمد، طبقات النحویین واللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م. (۲۶) زمخشری محمود، الکشاف، بولاق، ۱۳۱۸-۱۳۱۹ق. (۲۷) سخاوی محمد، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش ف روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م. (۲۸) سمعانی عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م. (۲۹) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م. (۳۰) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جاد المولی بک و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م. (۳۱) صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش د کراوولسکی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۳۲) طاش کوپری زاده احمد، مفتاح السعادة، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸-۱۳۲۹ق. (۳۳) عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق. (۳۴) فیروزآبادی محمد، البلغة، به کوشش محمد مصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. (۳۵) قالی اسماعیل، الامالی، بیروت، دارالکتب العلمیة. (۳۶) قفطی علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۳۷) مرزبانی محمد، الموشح، به کوشش محب الدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق. (۳۸) مشار خان بابا، فهرست چاپی عربی. (۳۹) کتابخانه وزیری یزد، فهرست نسخ خطی. (۳۹) یاقوت حموی، معجم الادبا. (۴۰) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندرستویه»، ج۳، ص۱۱۹۵. ردههای این صفحه : ادیبان سده چهارم(قمری) | تراجم | درگذشتگان سال 347 (قمری) | شخصیتهای قرن 4 (قمری) | علمای اهلسنت قرن 4 (قمری) | لغویان قرن 4 (قمری) | محدثان اهلسنت قرن 4 (قمری) | نحویان قرن 4 (قمری)
|